امروز، ۲۹ خرداد ۱۴۰۰، ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور منتخب رای دهندگان شد؛ انتخابی که دست کم طی چهار سال، آینده این مرز و بوم را متاثر از خود خواهد کرد. در گامِ اول این تاثیر و هیجانِ حاکم بر آن، شاخص بورس با رشد ۵ هزار و ۸۰۰ واحدی، به پیروز انتخابات چراغ سبز نشان داد. بازارهای دیگر نیز تا حدودی، با این انتخاب جهت گرفتند. حال اظهارات و وعدههای ابراهیم رئیسی برای مردم پررنگ خواهد شد. در این مجال، اگر به صورت اجمالی نیز مناظرات را مرور کنیم خواهیم دید که بخشی از مهمترین وعدهها و اظهارات رئیسی، حول محور مسائل بانکی گذشت؛ از تلقی برخی بانکها به عنوان موانع تولید تا نقش بانکها در حمایت از چرخ تولید. شاید بهتر باشد در این مجال به بررسی این دوگانه بپردازیم، دوگانهای که زوایای پنهان بسیاری را در مسیر بانکها تا تولید خلق کردهاست.
تولیدکننده و بانک، دو روی پنهان یک سکه!
در گام اول یک ساز و کار ساده را برایتان شرح میدهیم. هر بنگاه تولیدی هنگام دریافت تسهیلات بانکی متعهد میشود که این منابع را در راه تولید هزینه کند و به همین منظور نیز وثایقی را در اختیار بانک قرار میدهد. بانک هم که منابع خود را از محل سپردههای مردمی تجهیز کرده، به نیابت از سپردهگذاران این منابع را در اختیار تولیدکننده قرار می دهد تا با این روش هم چرخ تولید بچرخد و هم سود ناشی از این تبادل اقتصادی میان بانک و سپردهگذار تقسیم شود. در گزارشی با عنوان آن یازده نفر چه کسانی هستند؟! برایتان شرح دادیم که برخی «تولید کننده نماها» با سوء استفاده از قوانین و مقررات در دوره های خاص، منابع بانک را دریافت کرده و در محلی غیر از آنچه تعهد کرده بودند، هزینه میکنند. این عده اکنون نه تنها منابع بانک یا به عبارت دیگر منابع مردم را باز نمیگردانند، بلکه با توسل به طرحهایی که در واقع برای حمایت از تولیدکنندگان واقعی عملیاتی شدهاند، قصد دارند به هر شکل ممکن از بازپرداخت بدهی خود اجتناب کنند. در این شرایط، وقتی بانکها برای وصول مطالبات خود به روشهای قانونی متوسل میشوند، طرف مقابل تلاش میکند با استفاده از ابزارهای مختلف از جمله مماشات قوه قضاییه با تولیدکنندگان، بانک را به تقابل با تولید متهم کند.
ایران، قبرستان سولههای متروک
حتما برخی از شما، در هنگام گذر از یک مسیر، با سولههای نیمه ساخت و خالی یا واحدهای تولیدی غیرفعال یا تملک شده مواجه شدهاید. مکانهایی که به دلیل نبود زیرساختهای مناسب، فعال نبودن کامل واحدها و نداشتن روشنایی لازم از سوی حاشیهنشینان و بومیان آن مناطق به شهرک ارواح معروف شدهاند. مناطقی که هرکدام با کلیدواژه تولید، با همان تعهدات و مناسباتی که گفته شد، از بانکها وام گرفتهاند. با این امید که چرخ تولید بچرخد و بتوانند با سود آن، اقساط خود را به بانک پرداخت کنند. اما به هر دلیل، از جمله گذر زمان و گرانی سازهها و مواد اولیه، در همان گام اول بدهکار شدند. بماند که بعضی نیز، حتی از تامین تجهیزات نیز عاجز بودند و با اجاره دستگاهها و ماشین آلات، کارشناسان ارزیاب را فریب دادند .در این ماجرا، بهتر است بانک ها را به عنوان روی دیگر ماجرا نیز روشن ببینیم. به بیان ساده، وظیفه و کارکرد اصلی یک بانک این است: از سپردهگذاران پول میگیرد؛ به کسانی که وام میخواهند وام میدهد؛ به سپردهگذاران سود میدهد و البته کارمزد این فعالیتها را هم دریافت میکند. همین و تمام. در این میان، بانکها اگر به هر دلیلی نتوانند اقساط این چنینی خود را دریافت کنند، برای بقا خود و سپردههای مردم، ناچار میشوند که سود سپردهها را کم کنند. مسیری که در ادامه سبب میشود سپردهگذار، وجه خود را از بانک بیرون بکشد و در بازاری دیگر که اکثرا دلالی است، به سود مورد نظرش برسد. در این شرایط از نظام بانکی چه باقی می ماند؟
صورت سرخ بانکها با سیلی!
بسیاری از بانکهای ایران در آستانه ورشکستگی قرار دارند؛ حتما این جمله را بسیار شنیدهاید.اما منشا آن از کجاست؟ «مهدی پازوکی»، اقتصاددان در پاسخ به این سوال به به «فراز» می گوید:«به بیان عام، ترازنامه بانکی در سادهترین حالت، متشکل از دو ستون داراییها در مقابل بدهیها است. ستون داراییها، نشان میدهد که یک بانک در واقع چقدر پول دارد (چقدر پول در این بانک جمع شده است.) با این همه، باید توجه داشته باشیم که تمام وامهایی که مردم از بانک گرفتهاند هم در ستونِ داراییهایِ بانک نوشته میشود، چرا که بانک در واقع به مردم پول قرض داده و فرض بر این است که هر ماه اقساط این وامها را دریافت میکند».
او در همین راستا ادامه می دهد: «در مقابل، در ستون بدهیها، بانک باید سود حاصل از سپردهگذاری مردم را بنویسد. شما در مقابل سپردهگذاری در بانک، انتظار دارید روزانه یا ماهانه سودی دریافت کنید و به همین دلیل، بانک در واقع به شما بدهکار است.علاوه بر این، بانک به سهامداران خود هم بدهکار است. این سهامداران، سهام بانک را از بازار سرمایه خریداری کردهاند و البته ممکن است در بدوِ تاسیس بانک، در تامین بخشی از سرمایه اولیه مورد نیاز برای آغاز به کارِ آن هم مشارکت کرده باشند. بخشی از مشکل اینجاست که ترازنامه برخی از بانکها در قسمت بدهیها و داراییها به شدت نامتوازن است و وزنه بدهی سنگینتر و این آغاز تحقق ورشکستی آنهاست».
از دارایی موهومی تا دورنمای بانکها در دولت سیزدهم
پررنگ شدن عنصری به نام «داراییهای موهومی» در ستون سمت راستِ ترازنامه بانکها، نکته مهمی است که «تجارت نیوز» به آن اشاره می کند. به طور مثال، فرض کنید زندگیِ مالی شما به نقطه بحران رسیده و نه فقط نمیتوانید از پسِ مخارج خودتان بر بیایید، که به زمین و زمان هم بدهکار هستید. با این همه، همچنان در خانهای چند میلیارد تومانی زندگی میکنید و وانمود میکنید که اوضاعتان حرف ندارد. این تقریبا همان کاری است که بانکها میتوانند با «دارایی موهومی» انجام دهند!
پازوکی در پایان درباره درباره دورنمای نظام پولی و بانکی در دولت سیزدهم ادامه می دهد: «بانکهای ایرانی بیش از سی سال است با دنیا فاصله دارند. سیستم بانکی ما قطعا باید با مدیریت علمی و حاکم بر جهان منطبق شود و ارتباط بین المللی بانکها با هم از سر گرفته شود که این مساله، به اف ای تی اف مرتبط است. سیستم بانکی باید به سمت تعامل با سیستم جهانی برود.با شعار نه می توان از بانک حمایت کرد و نه از تولیدکننده. حال که قدرت و مسئولیت یک دست شده، قاعدتا دیگر کارشکنی هم وجود نخواهد داشت. آقای رئیسی باید انضباط پولی را به اقتصاد ایران بازگرداند و استقلال بانک مرکزی را در عمل، نه در شعار به سرانجام برساند. همچنین بانک مرکزی نباید صندوقدار دولت باشد. درغیر این صورت، مطیع آن خواهد شد و اگر دولت، دستور چاپ پول هم بدهد باید انجام شود، روندی که باعث افزایش پایه پولی و نقدینگی شده و عامل تورم است».
ابراهیم رئیسی بارها در مناظرات و مصاحبه ها اعلام کرده که بانکها باید از تولید حمایت کنند و به گونه ای این مساله طرح می شود که انگار نه انگار پول بانکها متعلق به مردم است و نه سرمایه هر بانک! شاید بهتر باشد او در آینده به صورت شفاف بگوید، منظور چه حمایتی است؟ پول ارزان؟تسهیلات با نرخ بهره پایین؟ اگر پاسخ مثبت است، آیا چنین حمایتی، به ایجاد رانت و تولد ابر بدهکاران تازه بانکی منجر نمی شود؟!
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟